چکیده:
مقاله حاضر به تحلیل و بررسی برخی از مولفه های سیاست از نگاه شیخ بهایی می پردازد.
وی با تإکید بر ویژگی مدنی الطبع بودن انسان, نهاد حکومت را از ضروریات سیاسی جامعه
دانسته و بحث از انواع حکومت, شرایط و وظایف حاکمان را بر آن مبتنی می سازد. مسإله
حاکمان جائر, سبب گردیده تا وی درباره مباحثی, چون مفهوم عدالت, مفهوم طاغوت, اعانت
ظالمان, معاشرت ظالمان, قرب شاهان و عدم مشروعیت آنان به اظهار نظر بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"از آن جا که بهایی این مثنوی را در سفر حج و فارغ از ملاحظات سیاسی و به دور از قلمرو شاهان صفوی سروده, با صراحت بیشتری دیدگاه خود را درباره این مسإله که خود زمانی مبتلا به آن بوده مطرح کرده است که به نظر میآید شیخ بهایی در این مثنوی پیش از هر چیزی ناخرسندی عمیق خود را از قرب شاهان ابراز کرده است و پیامدها و آثار زیانبار قرب شاهان را متذکر شده و فریفته شدن برخی از عالمان دین به مقام های پست دنیایی و نیز شیفتگی مبتلایان به این آفت عظیم را در قالب نظم ترسیم و تصویر نموده است: نان و حلو چیست دانی ای پسرقرب شاهانست زین قرب الحذر می برد هوش از سر و از دل قرار الفرار از قرب شاهان الفرار فرخ آن کو رخش همت بتاخت کام از این حلوا و نان شیرین نساخت حیف باشد از تو ای صاحب سلوک کاین همه نازی به تعظیم ملوک قرب شاهان آفت جان تو شدپای بند راه ایمان تو شد جرعه ای از نهر قرآن نوش کنآیه ((لاترکنوا)) را گوش کن(22) بخش دیگر از مضامین این اشعار مشتمل بر نگرانی و ناخرسندی شیخ بهایی از دلباختگی برخی از صاحبان علم به معاشرت با شاهان و رفتار تحقیرآمیز آنان در حضور شاهان است: لذت تخصیص او وقت خطابآن کند که ناید از صد خم شراب هر زمان که شاه گوید شیخناشیخنا مدهوش گردد زین ندا مست و مدهوش از خطاب شه شودهر دمی در پیش شه سجده رود می پرستد گوئیا او شاه راهیچ نارد یاد آن, الله را الله الله این چه اسلامست و دین شه که باشد این برب العالمین(23) البته در مورد شیخ عکس رفتار مزبور صادق بوده, یعنی شاه صفوی او را تکریم و احترام می کرده است."